من همیشه به توانایی زنان در لوازم جانبی، یعنی کیف لی پسرانه و پول، حسادت میکردم. به جای اینکه خطوط لباس هایشان را خراب کنند، جیب های بزرگ و بیرونی پیدا می کنند.
کیف دستی، کتاب جیبی، کلاچ هر اندازه و شکلی که یک زن بخواهد، می تواند حمل کند. وقتی از خانه بیرون می روم، چهار چیز ضروری دارم. کیف پول. یک گوشی شش اینچی بالم لب. کلیدها اگر من یک ژاکت همراه خود دارم، فضای کافی برای اینها وجود دارد.
اگر من این کار را نکنم معمولاً با گرم شدن هوا – آنها یا برآمدگی های نامناسبی در شلوار من ایجاد می کنند یا آنها را با دست حمل می کنم. هیچ کدام ایده آل نیستند.
مردان قرار است فقط کیف های بزرگ و کیف مانند یا شاید هم کیف یا کوله پشتی حمل کنند. به ما گفته شده است که یا نیاز به حمل کیلوگرم وسایل شخصی داریم یا تقریباً هیچ چیز حمل نمی کنیم.
آن «نیازهای» من فقط مایحتاج من هستند. واقعاً چه چیز دیگری را می خواهم با خودم حمل کنم؟ عینک آفتابی هدفون. یک لوله کوچک ضد آفتاب شاید مقداری پانادول، قطره چشم یا ضدعفونی کننده دست.
من همچنین به فضایی برای رسید، کارت ویزیت و سایر تکه های کوچک کاغذ نیاز دارم. این مقدار زیادی نیست، اما بیشتر از یک جیب ارزش دارد و کمتر از چیزی است که یک کیف مناسب را پر می کند.
این کیف چرمی تقریباً به اندازه یک iPad است و خدای من، نابغه است. نمی دانم چگونه تنها با اتکا به جیب لباس زندگی کرده ام. وقتی من در خانه هستم.
درست جلوی درب خانه من می نشیند، بنابراین هرگز مجبور نیستم عجله کنم و به دنبال وسایل جداگانه بگردم. همه آنها در حال حاضر در آنجا هستند، آماده رفتن هستند.